خنده و گریه
بچه بودم بعضی وقتا به عروسکام انقد زُل میزدم تا مچشونو حین تکون خوردن بگیرم ! . . . . مثل این شوفر اتوبوسا یه فلاسک چایی گذاشتم پایین میز کامپیوتر همینطور که نگام به مانیتوره خم میشم میارمش بالا … انگار قراره ماشین از جلو بیاد ! . . . . اگه یه روز صبح از خواب بیدار شدی دیدی همه با لبخند نگات می کنن بدون که تو خواب حسابی ویالن زدی ! . . . . غم زمانه خورم یا فراق یار کشم یا یه جوک بگم بخندیم ؟ ! . . . . به بابام میگم یه ماه دیگه میخوام برم ایتالیا عشق و حال ! . . . . نه تشنم میشه نه گشنم میشه داستان چیه ؟ . . . . بجای"مادرانه"باید اسمشو میذاشتن"فرار از خانه"!!! . . . . . . . . توجه کردین هر وقت همه خوابند و میخواید کاری رو بی سر و صدا انجام بدهید . . . . لامصـــب بعضیا ﺑﺎ ﻋﯿﻨﮏ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﻋﯿﻨﻪ ﻫﻨﺪﻭﻧﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻥ . . . . کودک درونم تا آخر شهریور ماه بهم مهلت داده خواسته هاش رو بر آورده کنم . . . . دیروز کیف پولمو دادم به بابام برام نگه داره تا برم دبلیو سی ...
نظرات شما عزیزان:
یه همچیم آدم خجسته و شیرین العقلی بودم من …
بابام : روزه ای ؟
من : آره
بابام : الان گه زیادی خوردی روزت باطل شد دیگه :)))
روزه هم روزه های قدیم
روحانی تو کاری کردی؟
والااااااا :-/
دیالوگ در حد تیم ملی
سریال مادرانه:
دختره توی تختش دراز کشیده مادرش میاد تو اتاق میگه چرا با روسری خوابیدی؟
یعنی واقعا نمیدونی چرا با روسری خوابیده
اصن یه وضی
حتی ماهی توی آکواریوم هم مثل فیل نعره می کشه؟
ﻋﯿﻨﮑﻮ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭن ﺍﺻﻦ ﺗﺼﻮﺭﺍﺗﻪ ﺁﺩﻡ ﻟﻪ ﻣﯿﺸﻪ :|
وگرنه منو میزاره خونه سالمندان !
وقتی برگشتم دیدم واسه همه فالوده گرفته !
اینقده خوشحال شدم !
ولی عمق فاجعه زمانی معلوم شد که کیفه پولمو پس گرفتم !
4jokes.loxblog.com
Design By : Mihantheme |