خنده و گریه
اعتراف میکنم که تا حالا چیزیو نداشتم که بخوام اعتراف کنم فقط بلد شما رو بزارم سر کار . . . . اعتراف میکنم امروز داشتم میرفتم تو خیابون دخترایی که از کنارم رد میشدن خیلی خود داف پندار بودن پسرا مواظب خودتون باشین . . . . اعتراف می کنم وقتی از خیابون رد می شم اسم تابلو مغازه ها رو می خونم اگه تو ماشینم باشم سعی می کنم همه رو بخونم اگه نشه یه جورایی وجدان درد می گیرم ! این عادتو از بچگی دارم چون معلم کلاس اول دبستانمون گفته بود تابلوی مغازه ها رو بخونین تا روخونی تون قوی بشه دیگه این مونده تو سرم! . . . . اینجانب هیچ وقت پشت ماشین سوتی ندادم مثلا ماشین خاموش کنم تو دنده روشن کنم یا از این چیزا ! اعتراف می کنم مدتی پیش در حال رانندگی به سمت منزل بودم و می خواستم بپیچم تو خیابون که دستم از روی فرمون سر خورد هل شدم می خواستم فرمون رو بگیرم دستام به هم پیچ خورد همزمان برف پاک کن خورد تا فرمون رو گرفتم نزدیک بود برم عقب یه ماشین که پارک بود زدم رو ترمز ماشین خاموش کرد اومدم روشن کنم به ماشین تا استارت زدم یه متر پرید جلو خورد عقب ماشین جلویی کلاج گرفتم روشن کردم زدم دنده عقب گفت خررررررررررررت کلاج رو محکم فشار دادم زدم دنده عقب افتادم تو جوب !!! خلاصه هرچی ذره ذره آبرو جمع کرده بودم یه لگد زدم و همش رو ریختم . . . . اعتراف می کنم رفته بودم دیدن یکی از فامیلامون که تازه فارغ شده بود بچه رو بغل کردم می خواستم بگم ایشالله زنده باشه گفتم ایشاالله زنده می مونه !!! . . . . اعتراف می کنم تو تاکسی نشسته بودم نزدیکای مقصد به جای اینکه بگم ممنون پیاده می شم بلند گفتم : خسته نباشید !!! اینقدر تابلو بود دیگه نتونستم کاری کنم جز اینکه سریع پیاده بشم !!! . . . . اعتراف می کنم وقتی خیلی کوچیک بودم موقع دستشویی رفتن بخاطر ترس در و تا آخر باز می ذاشتم روز اول مدرسه طبق عادت همیشگی رفتم دستشویی مدرسه و در هم باز گذاشتم یه لحظه برگشتم دیدم نصف مدرسه به اضافه ناظم جمع شدن جلوی دستشویی دارن بهم می خندن . . . . اعتراف می کنم بچه که بودم کلید خونمونو بر می داشتم رو یه کاغذ هم یه نقشه می کشیدم می بردم تو باغچمون خاک می کردم بعدا خودم می رفتم پیداشون می کردم میگ فتم نقشه گنجه اینم کلید صندوقشه !!!
نظرات شما عزیزان:
4jokes.loxblog.com
Design By : Mihantheme |